حرم بی صاحب و صاحب حرم گردیده صحرایی
بریز ای کعبه تا صبح قیامت،اشک تنهایی
امیر کاروان دل شده آواره در صحرا
کند،دنبال او صد کاروان دل راهپیمایی
خلایق دور کعبه جمع و جمعی از بنی هاشم
به صحراها شده آواره با گل های زهرایی
رخ ماه بنی هاشم گل روی علی اکبر
بود منزل به منزل دور محمل ها تماشایی
تویی پناه خیمه ها قرار قلب خواهرم
کمر من از غصه تا شد شبیه قدر مادرم
پاشو از رو خاک پهلوون نقش زمینه پیکرت
پیچیده بوی عطر یاس مگه رسیده مادرت
پاشو دوباره به دور خیمه قدم بزن
پاشو برادر به خاطر زینب علم بزن
درنگاه نافذت دریا مجسم میشود
بهترین اوقات این دنیا مجسم میشود..
پیچش عمامه ات عینا شبیه حیدر است
چون که بر سر مینهی مولا مجسم میشود
جای مهرت فاطمه طرز نگاهت فاطمه
لحظه ی خندیدنت زهرا مجسم میشود..