این دعا اجابت دعوت خدا و رسول (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است.
روایات
مختلفی به بیان آثار، فوائد و ویژگی هایی که بر دعا کردن برای تعجیل فرج
مترتب است، پرداخته است که به پاره ای از آنها اشاره می کنیم.
1- فرمایش حضرت ولی عصر (علیه السّلام) : بسیار دعا کنید برای تعجیل فرج که فرج شما در آن است.
2- این دعا سبب زیاد شدن نعمت می شود.
3- اظهار محبت قلبی است.
4- نشانه ی انتظار است.
مجموعه این روایات را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:
۱٫ دسته اول روایتی که احتمالاً بر کشته شدن همه کافران و مشرکان به دست امام(عج) دلالت میکند:
شیخ
صدوق به سند خود از ابیبصیر از امام صادق در تفسیر آیه هوالذی ارسل رسوله
بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لوکره المشرکون (صف: ۹)
او کسی است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه ادیان غالب سازد، هرچند مشرکان کراهت داشته باشند. نقل می کند:
فاذا
خرج القائم (عج) لم یبق کافر بالله العظیم و لامشرک بالامام الاکره خروجه
حتی ان لو کان کافر او مشرک فی بطن صخره لقالت: یا مؤمن فی بطنی کافر
فاکسرنی واقتله.۲۶
چون قائم (عج) قیام کرد، منکر خداوند و مشرک به امامی نمیماند، مگر اینکه از خروج او ناخشنود است. تا آنجا که اگر کافر یا مشرکی در دل صخره ای پنهان شده باشد، به صدا درآمده میگوید: ای مؤمن در دل من کافری است؛ مرا بشکن و او را بکش.
این احتمال وجود دارد
که مفاد این روایت عمومیت قتل نسبت به تمامی کفار و مشرکین باشد؛ چرا که
نکره در سیاق نفی افاده عموم میکند (لم یبق کافر و لامشرک؛ هیچ کافر و
مشرکی نمی ماند…) توجه به جمله ((اذا خرج القائم؛ چون قائم قیام کند)) این
احتمال که قتل تمامی مشرکان و کفار مخصوص مکان یا زمان یا جنگ خاصی باشد را
تضعیف میکند. به عبارت دیگر، براساس ظاهر روایت، وقتی امام قیام خود را
آغاز کرد و خبر آن به گوش کفار و مشرکان رسید، همه آنها از این حادثه
ناخرسند خواهند شد و همه آنها به دست امام کشته خواهند شد.
اگر
ما روایت بالا را به شکلی که گذشت معنی کنیم، بر قتل تمامی کفار و مشرکین
دلالت دارد؛ ولی به نظر میرسد چنین معنایی از روایت فوق قابل استظهار
نباشد؛ چرا که غایت بودن جمله ((حتی لوکان کافر او مشرک فی بطن صخره…)) از
جمله قبل، وجه معقولی ندارد؛ یعنی این که بگوییم ((همه کفار و مشرکان از
ظهور امام(عج) ناخشنود هستند تا اینکه اگر کافر یا مشرکی در جایی پنهان
شود، آنجا میگوید کافر یا مشرکی زیر من پنهان شده)) معنای محصلی ندارد؛ چرا
که پنهان شدن کفار و مشرکان و خبر دادن موجودات از آنها نمیتواند غایت
ناخشنودی آنان باشد.
بلکه ظاهراً حتی غایت از چیزی است که از سیاق جمله فهمیده میشود؛ یعنی همه کفار و مشرکان از ظهور امام ناخشنود میشوند، میان کفار و مشرکین و امام جنگ و درگیری رخ میدهد و آنها با یکدیگر می جنگند تا آن جا که اگر در دل سنگ هم پنهان شوند…)).
و طبیعتاً آنانی که با سپاه امام به رویارویی برمیخیزند، همه اهل کتاب نیستند؛ بلکه بخشی از آنها هستند. بنابراین این روایت بر قتل همه اهل کتاب دلالت ندارد.
۲٫ دسته دوم روایاتی هستند که بر قتل اهل کتاب در زمان یا جنگ خاصی دلالت می کنند؛ از جمله:
الف: امام علی (ع): … ثم یموت عیسی و یبقی المنتظر المهدی من آل محمد (ص) فیسیر فی الدنیا و سیفه علی عاتقه و یقتل الیهود والنصاری و اهل البدع ۲۷
… سپس عیسی رحلت میکند و مهدی منتظر آل محمد (ص) باقی میماند. او در حالی که شمشیر بر دوش دارد، زمین را درمینوردد و یهود، نصارا و بدعت گزاران را میکشد.
این روایت بر قتل آن گروه از اهل کتاب دلالت میکند که پس از مرگ عیسی بر دین خود باقی مانده اند؛ ولی اینکه این عده از اهل کتاب چند درصد از مجموع اهل کتاب پیش از ظهورند، همه، اکثریت یا اقلیت، معلوم نیست. چه بسا با توجه به قراین و شواهدی که در جای خود ذکر شده است،۲۸ بیشتر اهل کتاب اسلام آورده و تنها گروه اندکی باقی مانده و کشته شوند. بنابراین از این روایت نمی توان کمیت اهل کتابی را که به دست حضرت کشته میشوند به دست آورد.
ب:
امام علی (ع): … و یخرج عیسی فیلتقی الدجّال فیطعنه فیذوب کما یذوب الرصاص
ولاتقبل الارض منهم احدا لایزال الحجر والشجر یقول: یا مومن تحتی کافر
اقتله.۲۹
… و عیسی خروج میکند
و با دجال روبه رو میشود. پس نیزهای به او میزند و او مانند سرب ذوب
میشود. زمین هیچ یک از آنها را در خود نمی پذیرد. پیوسته سنگها و درختان می
گویند: ای مؤمن کافری در زیر من پنهان شده است او را بکش.
ج:
امام باقر: … ثم ان الله تعالی یمنح القائم و اصحابه اکتافهم فیقتلونهم
حتی یفنوهم حتی ان الرجل یختفی فی الشجره والحجره فتقول الشجره والحجره: یا
مؤمن هذا رجل کافر فاقتله فیقتله.۳۰
…
سپس خداوند قائم (عج) و یارانش را بر آنها مسلط میکند تا اینکه آنها را
کشته و از بین میبرند. تا آن جا که اگر شخصی پشت درخت یا سنگی پنهان شود،
درخت و سنگ میگویند: ای مومن، این مردی است کافر؛ او را بکش. پس او را
میکشد.
روایت ((ب)) مخصوص جنگ با سپاه دجال است. بنابراین دلالت بر کشته شدن کفار سپاه دجال میکند؛ نه مطلق کفار. روایت ((ج)) نیز به قرینه صدر روایت، بر قتل کفار در جنگ با سفیانی دلالت میکند:
اذا
بلغ السفیانی ان القائم قد توجه من ناحیه الکوفه یتجرد بخیله حتی یلقی
القائم(عج)؛ … چون به سفیانی خبر میرسد که قائم (عج) از سمت کوفه به سوی او
حرکت کرده، با سواران خود به سوی او حرکت میکند تا اینکه با قائم (عج)
روبه رو میشود…)).
بنابراین
نهایت مدلول این دو روایت و امثال آن، قتال تمامی کفاری است که در سپاه
دجال و سفیانی حضور دارند؛ ولی این مطلب را که این تعداد از کفار چند درصد
از همه کفار هستند، از این روایات نمی توان به دست آورد.
۳٫ دسته سوم، روایاتی که نه بر شمول قتل دلالت دارند و نه قتل در زمان یا جنگ خاصی که ما بعضی از آنها را در این جا می آوریم:
الف: امام باقر (ع): ولاتبقی ارض الا نودی فیها بشهاده ان لااله الاالله وحده لا شریک له و ان محمدا رسول الله و هو قوله: له اسلم من فی السموات و الارض طوعا و کرها و الیه ترجعون و لا یقبل صاحب هذالامر الجزیه کما قبلها رسول الله (ص) و هو قول الله و قاتلوهم حتی لاتکون فتنه و یکون الدین کله لله.۳۱
جایی نمیماند مگر این که در آن به یگانگی خداوند و رسالت پیامبر (ص) شهادت داده میشود و این همان سخن خداوند است که میفرماید: ((تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند، از روی اختیار یا از روی اجبار در برابر فرمان او تسلیم اند و همه به سوی او بازگردانده میشوند.)) و صاحب این امر، آنچنان که رسول خدا (ص) جزیه می گرفت، جزیه قبول نمیکند و این همان سخن خداوند است که میفرماید: و با آنها پیکار کنید تا فتنه (شرک و سلب آزادی) برچیده شود و دین (پرستش) همه مخصوص خدا باشد.
با توجه به اینکه در ذیل روایت به آیه شریفه ((و قاتلوهم)) … استناد شده است، بنابراین امام با اهل کتاب به جهاد خواهند پرداخت و طبیعی است که در این جهاد، گروهی از اهل کتاب کشته خواهند شد؛ ولی این که چه قدر از اهل کتاب به دست سپاه امام به قتل خواهند رسید، مسئلهای است که روایت نسبت به آن ساکت است.
ب: امام کاظم در تفسیر آیه و له اسلم من فی السموات والارض طوعا و کرها؛ (آل عمران: ۸۳) ((و تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند، از روی اختیار یا از روی اجبار در برابر فرمان او تسلیم اند)).
فرمود: انزلت فی القائم اذا خرج بالیهود والنصاری والصابئین والزنادقه و اهل الرده والکفار فی شرق الارض و غربها فعرض علیهم الاسلام فمن اسلم طوعاً امره بالصلاه والزکاه و ما یؤمر به المسلم و یجب لله علیه و من لم یسلم ضرب عنقه حتی لایبقی فی المشارق والمغارب احد الا وحد الله قلت له: جعلت فداک ان الخلق اکثر من ذلک. فقال: ان الله اذا اراد امرا قلل الکثیر و کثر القلیل.۳۲
این آیه درباره قائم (عج) نازل شده است. او چون بر یهود، نصاری، صابئان، ملحدان، مرتدان و کفار شرق و غرب زمین خروج کرد، اسلام را بر آنها عرضه میکند. پس کسی که از سر اختیار اسلام آورد، او را به نماز و زکات و واجبات الهی و آنچه که بر عهده مسلمان است دستور میدهد و کسی که اسلام نیاورد را گردن میزند. تا این که در شرق و غرب کسی نمیماند، مگر اینکه به یگانگی خداوند معتقد باشد. راوی گوید: عرض کردم: فدایت شوم مردمان بیش از این هستند که بتوان آنها را کشت. حضرت فرمود: چون خداوند اراده فرماید زیاد را کم و کم را زیاد میکند.
گرچه در این روایت، قتل غیر مسلمانان مشروط به اسلام نیاوردن آنها شده و جمله شرطیه به خودی خود هیچ دلالتی بر تحقق شرط ندارد؛ لذا تحقق مشروط نیز قطعی نیست؛ ولی با توجه به علم امام (عج) به آینده، طبیعتاً اگر این شرط برآورده نمی شد و کسی نیز کشته نمی شد ـ یعنی همه مسلمان میشدند ـ امام جمله را به این شکل بیان نمی کرد؛ بلکه می فرمود همه مسلمان میشوند.
بنابراین بیان مطلب به شکل قضیه شرطیه خالی از اشاره به وجود برخی از افرادی که اسلام را اختیار نکرده و کشته میشوند نیست. مؤید این مطلب فهم راوی حدیث است که او نیز از قضیه شرطیه تحقق شرط ـ عدم اسلام ـ و در نتیجه، تحقق مشروط قتل ـ را فهمیده است؛ لذا می پرسد که مردم بسیارند و قتل آنها ممکن نیست و حضرت نیز فهم او را رد نکرده و با این پاسخ که برای خداوند کم و زیاد تفاوتی ندارد فهم او را تأیید میکند.
بنابراین دلالت روایت بر قتل برخی از اهل کتاب مسلم است، ولی کمیت اهل کتابی که کشته میشوند مسئلهای است که در این روایت به آن هیچ اشاره ای نشده است. چه بسا با توجه به قراین و شواهد گذشته، بیشتر اهل کتاب اسلام آورده و گروه اندکی کشته می شوند.
پرسش: مدلول ذیل روایت بالا این است که بسیاری از اهل کتاب به دست حضرت کشته می شوند؛ زیرا راوی از سخن حضرت این گونه فهمیده که گروه زیادی به دست امام مهدی (عج) کشته خواهند شد و حضرت نیز این فهم را رد نمیکند و پاسخ میدهد خداوند اگر بخواهد کم را زیاد و زیاد را کم میکند که این پاسخ به گونهای پذیرفتن فهم راوی نیز هست. بنابراین از این روایت فهمیده میشود که امام مهدی(عج) در رویارویی با اهل کتاب، از حربه قتل و کشتار به گستردگی استفاده میکند و تعداد بسیاری از آنان را به قتل می رسانند.
پاسخ
یکم: در این روایت، از شش گروه نام برده شده است: یهود، نصاری، صابئین، ملحدین، مرتدین و کفار و مدلول روایت قتل بسیاری از مجموعه این شش گروه است؛ نه کشته شدن بسیاری از یهود و نصارا. بنابراین اگر ما از شواهد و قراین دریافتیم که شیوه امام(عج) در رویارویی با اهل کتاب برپایه گذشت و مداراست، در نتیجه، سهم اهل کتاب از این کشتار گسترده بسیار اندک خواهد بود.
دوم: ((قتل کثیر)) غیر از ((قتل اکثر)) است؛ ممکن است امام(عج) از یک مجموعه صد میلیون نفری ۵۰ هزار معاند را به قتل برساند؛ ولی این گروه، بیش تر مجموعه صدمیلیونی نیستند. گرچه اگر بدون مقایسه در نظر گرفته شوند، گروه زیادی هستند.
بنابراین ما این واقعیت را می پذیریم که ممکن است از اهل کتاب نیز گروه زیادی کشته شوند، ولی با توجه به قراینی که پیشتر برشمردیم، این گروه زیاد در مقایسه با جمعیت مجموعه اهل کتاب، درصد بسیار اندکی خواهند بود و قتل این تعداد از اهل کتاب به دلیل عناد و خصومتی که با حکومت جهانی امام(عج) دارند، بسیار طبیعی خواهد بود.
جمع بندی:
از مجموع روایاتی که متعرض مسئله قتل اهل کتاب شده است، در روایات دسته دوم و سوم، گرچه به مسئله قتل اشاره شده است، لیکن از میزان استفاده امام مهدی (عج) از این اهرم ذکری به میان نیامده است.
بنابراین با توجه به قراینی که سابقاً برشمردیم ـ قراین اسلام اکثریت۳۳ و برخورد مسالمت آمیز امام با اهل کتاب ـ میتوان این احتمال را تقویت کرد که اهل کتابی که به دست امام (عج) کشته میشوند، در مقایسه با مجموعه جمعیت اهل کتاب بسیار اندک خواهند بود.
در معنای روایت دسته اول، دو احتمال وجود داشت که براساس احتمال اصح، معنای روایت، عمومیت قتل کفار و مشرکین نبود؛ لیکن اگر ما مفاد این روایت را عمومیت قتل کفار و مشرکان بدانیم، این معنی به چند دلیل قابل اخذ نیست:
۱ـ روایات دسته دوم و سوم که براساس آنها، قتل کفار و مشرکین پس از اتمام حجت و عرضه اسلام خواهد بود.
۲ـ
این اصل مسلم و قطعی عقلی و اسلامی که کشتن شخصی پیش از اتمام حجت و آشکار
شدن حقیقت ممنوع است. بنابراین اگر در این روایت، سخن از قتل تمامی کفار
به میان آمده است، منظور کفاری است که پس از اتمام حجت و آشکار شدن حقیقت،
باز بر عقیده باطل خود اصرار بورزند.
علاوه بر این که ظهور عبارت ((اذا قام القائم))۳۴ بر شروع قتل از همان آغاز ظهور نیز محل تأمل است؛ چرا که این واژه میتواند به این معنی باشد که این اتفاقات ـ ناخشنودی کفار از ظهور و قتل آنها ـ پس از قیام رخ خواهد داد؛ اما بلافاصله یا با تأخیر بودن این اتفاقات، مطلب دیگری است که از این واژه نمی توان استفاده کرد.
آن چه گذشت، برخوردهای اولیه سپاه امام مهدی(عج) با اهل کتاب بود. تحقیق درباره سرنوشت اقلیت باقیمانده اهل کتاب را که نه اسلام آورده و نه در جریان فتح دنیا کشته میشوند در جای خود باید دنبال کرد.
منبع:ماهنامه انتظار موعود – شماره ۱۳