حدیث
يكشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۶:۰۴ ب.ظ
عات اینکه هر کسی که او را لمس کرد، باید غسل میت کند، این است که از ترشحات میت به او رسیده، و چون روح از میت خارج می شود، هنوز بیشترین آفات در او باقی است، پس به همین جهت باید هم غسلش بدهند و هم کسی که لمس کرده غسل کند، و در حقیقت میت، مردار نجس است.
از موسی بن جعفر(ع) سؤال کردند که چرا میت را غسل می دهند؟ فرموند: برای اینکه همان نطفه ای که از آن خلق شده از او خارج می شود.
فلسفه ی پوشانیدن کفن که مقدار واجب آن سه قطعه است، ( لنگ و پیراهن و سرتاسری) برای این است که حامل آن و دفن کننده ی آن متنفر نشوند، و کریه المنظر نباشد. و امام صادق (ع) فرمود:
کفن خوبی برای مردگانتان قرار دهید، زیرا این کفن باعث زینت آنان است، و فرمود پدرم وصیت نمود به من و فرمود: ای جعفر بُردی برای من خریداری کن، و بهترین آن را تهیه کن، زیرا اموات مباهات می کنند به کفنهایشان. و حنوط ( یعنی کافور) هم سنتی است که جبرئیل برای پیغمبر (ص) آورد و وزن آن 40 درهم بود و پیغمبر سه قسمت نمود ، ثلثی برای خودش ، و ثلثی برای فاطمه(س) و ثلثی برای امیرالمؤمنین(ع).
پس مقدار لازم حنوط (یعنی کافور) سیزده درهم می باشد، که هر درهم دوازده نخود است.و پیغمبر(ص) فرمود: سخت ترین حالات میت موقعی است که غسّال وارد خانه اش می شود، [و یا او را به مغتسل(یعنی جایی که او را غسل میکنند) می برند].
آن موقعی که انگشتر از دست میت بیرون می آورند، و آن موقعی که لباس از بدنش بیرون می آورند، و آن موقعی که عمامه از سر پیرمردان بر می دارند، در آن هنگام سخنی می گوید که همه ی خلایق غیر از جن و انس می شنوند، و می گوید: ای غسال تو را به خدا این لباسها را با مدارا از بدنم بیرون بیاور، زیرا همین الآن از پنجه های ملک الموت راحت شدم، و هنگامی که آب بر بدنش می ریزد، همین جور فریاد می زند، و چون می خواهند کفن را ببندند ، می گوید: تو را به خدا سر کفنم را نبند ، می خواهم اهل و عیال و بستگانم را ببینم، زیرا این آخرین دیدار من است ، و چون او را می خواهند از خانه بیرون بیاورند، می گوید شما را به خدا عجله نکنید و بگذارید با در و دیوار خانه ام وداع کنم، این رفتنی است که دیگر تا قیامت برگشتی ندارد، و چون جنازه را بلند نمودند، صدا می زند ای حاملان جنازه ، شما را به خدا عجله نکنید تا صدای فریاد و ناله ی بچه هایم را بشنوم، و چون بر او نماز می گذارند ، و بعضی خداحافظی می کنند و می روند ، می گوید: می دانم که زنده ها مردگان را فراموش می کنند ، اما نه به این زودی که هنوز جنازه ام روی زمین است، و چون او را در لحد قرار دادند و خاک روی او ریختند، ورثه اش را صدا می زند و می گوید(واوَرَثناه) ای ورثه من، من مال زیادی برای شما گذاشتم، مرا فراموش نکنید، و صدقه از جانب من بدهید، ولو به تکه نان سوخته ای، و من قرآن و آداب به شما یاد دادم، مرا از دعای خیر فراموش نکنید، که من محتاج شما هستم، مانند گدایانی که در خانه تان می آیند.
منبع: کتاب سرگذشت روح از ابتدای خلقت تا قیامت
۹۴/۰۶/۰۱