هیئت محبین العسکریه قوچان

بایگانی
آخرین مطالب

متن مداحی شهادت حضرت علی اکبر(ع)

شنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ۰۵:۵۲ ب.ظ

جبرئیل از عرش می آید پی انزال وحی
در تو انوار محمد تا مجسم میشود..

یک نخ از پیراهنت وقتی که تا کنعان رسید
بی گمان یعقوب هم بینا مجسم میشود

آیه ی تطهیر را بر هرکه خواند آقای ما
عصمتش چون عصمت آقا مجسم میشود

آلت قتاله خوبیست ابروی کجت
سرسپردن لذتش اینجا مجسم میشود

از اذان ظهرتو صد مرده احیا گشت پس
برفراز مادنه عیسی مجسم میشود

صحبت آمد از اذان و گریه ام بالا گرفت
در دل آشفته ام  غمها مجسم میشود

لحظه ی افتادن فرزند ارشد روی خاک
زنده زنده مردن بابا مجسم میشود

مرکبی از دور می آید بسوی پیکرت
پیرمردی گرم واویلا مجسم میشود

نه بروی اسب نه!انگار افتاده زمین
روی زانو بی رمق تنها مجسم میشود

چیزهایی از تنت ماندست آن هم جمع نه!
چندتایی پخش در صحرا مجسم میشود

عمه ات پنجاه سال از چشم مردم دور بود
حال دارد عمه در مرئی مجسم میشود

گرچه راوی بر تن تو اربا اربا را نوشت
لیک بر جسمت هزار اربا مجسم میشود

روی زخم ابرویت بابا سر خود را گذاشت
التماسش بین این اعدا مجسم میشود

"خیز ازجا آبرویم را بخر بابا علی
عمه را از بین نامحرم ببر بابا علی"

شاعر : سید پوریا هاشمی


متن مداحی شهادت حضرت علی اکبر با سبک شور از حسین سیب سرخی -( الله اکبر یل خیبر کربلا )

الله اکبر یل خیبر کربلا
نام آور کربلا
پیغمبر کربلا
تویی حیدر کربلا
آئینه ی پیغمبری
هر جلوه نور کوثری
با هر قدم دل می بری
تو یک تنه یک لشگری
باز بگو اذان
ای تازه جوان
تو حیدر در خیبری
مظلوم علی
بی کس حسین
عطشان علی
غریب حسین
تنها خدا در نظرت
صدها ملک دور و برت
می ریزه آب پشت سرت
زینب به جای مادرت
آه برو ولی
راه برو علی
پیش چشای پدرت
مظلوم علی
بی کس حسین
عطشان علی
غریب حسین
الله اکبر یل خیبر کربلا
نام آور کربلا
پیغمبر کربلا
تویی حیدر کربلا
تا خون چکید ز جوشنت
گرگی درید پیرهنت
بی حد شده زخم تنت
با هرچه بود می زدنت
وای ای پسرم
وای تاج سرم
شد اربا اربا بدنت
مظلوم علی
بی کس حسین
عطشان علی
غریب حسین


متن مداحی شب هشتم محرم با سبک با نوای حاج محمد رضا طاهری -( دستِ ما گیر که در ورطه­ی غم می اُفتیم )

 دستِ ما گیر که در ورطهی غم می اُفتیم
یـادِ ما بـاش که ما یادِ تو کم می اُفتیم  
بـاید اینـجا بنشیـنیم که مـا را بخرند
گریه کـن، گریه و گر نه ز قلم می اُفتیم
لطفِ چشمـانِ تـرِ مادرمـان بود اگر
که درِ خـانه­ی اربـابِ کَـرَم می اُفتیم
ریشه­ی ما همه در خاکِ حسینیه­ی توست
دستِ مـا نیست که در پایِ عَلَم می اُفتیم
می زنیم آنقدر از عشق بر این سینه که باز
مثـلِ گیسویِ تو بر شـانه ی هـم می اُفتیم
تا نفس هست حسین(ع)است، حسین(ع)است، حسین(ع)
حق بـده پیشِ تو هـر نیم قـدم  می اُفتیم
مـادر افتاد زمیـن تا که نیـوفتیـم از پـا
تـا بگوئیـم فـقـط بیـنِ حـرم می اُفتیم
تا شنیـدیم که بر رویِ کـمر دست گذاشت
در ورودیِ حـرم بـا قـدِ خـم می اُفتیم

شاعر : حسن لطفی


شعر وداع حضرت علی اکبر با امام حسین (ع) -( وقت وداع از حرم، نگاه پدرها )

وقت وداع از حرم، نگاه پدرها
ملتمسانه تر است پشت پسرها
آه، پدرهای خسته، آه، کمرها
آه، پسرهای رفته، آه، جگرها
می رود و یکصدا به گریه می افتند
پشت سرش خیمه ها به گریه می افتند

کیست که خاکش بوی گلاب گرفته
اینکه برایش ملک رکاب گرفته
بهر شهادت چنان شتاب گرفته
زودتر از دیگران جواب گرفته
سرکشی عشق او مهار ندارد
بسکه به شوق آمده قرار ندارد
باز نمایان شده جلال پیمبر
باز تماشا شده جمال پیمبر
پرده برانداخته کمال پیمبر
اینکه وصالش بود و صال پیمبر
سمت عدو نه علیِّ اکبر خیمه
می رود از خیمه ها پیمبر خیمه
حیدر کرار شد، زمان خطر گشت
لشگر کوفه تمام مثل سپر گشت
ریخت بهم دشت را و موقع برگشت
ضرب عمودی که خورد، واقعه برگشت
خون سرش بر روی عقاب چکید و...
راه حرم را ندید و شیهه کشید و...
آن بدنِ از جفا شکسته ترین را
آن بدنِ له شده به عرشه ی زین را
برد سوی دیگری، شکسته جبین را
لشگر آماده نیز خواست همین را
وای که شمشیرها محاصره کردند
از همه سو تیرها محاصره کردند
بی خبرانه زدند، بی خبر افتاد
خوب که بیحال شد ز پشت سر افتاد
در وسط قتلگاه تا پسر افتاد
در جلوی خیمه گاه هم پدر افتاد
وای گرفتند از دلم ثمرم را
میوه ی باغ مرا، علی، پسرم را
آه از این پیرمرد خسته، شکسته
سمت علی می رود شکسته، شکسته
آمد و دید آن تن خجسته، شکسته
در بدنش نیزه دسته دسته، شکسته
کاش جوانان خیمه زود بیایند
یاری این قامت شکسته نمایند

شاعر : استاد علی اکبر لطیفیان


نوحه برای شهزاده علی اکبر(ع) با صدای کربلایی حمید علیمی -( داری میری برو بابا دل من خیلی آشوبه... )

تقدیم به شهزاده علی اکبر(ع):

داری میری برو بابا
دل من خیلی آشوبه
خرابه حال و احوالم
اگرچه حال تو خوبه
اگرچه تشنه ی آبی
ولی مست پدر هستی
برای بوسه های من

گمونم تشنه تر هستی
داری میری به معراجو
دل مارو تکون دادی
غدیری تازه برپاشد
همین که تو اذون دادی
غدیری تازه برپاشد
به نام نامی حیدر
همین که دشمنا دیدن
علی رو شکل پیغمبر
همش فک میکنم بازم
غدیر خم شده بابا
من از جسم تو فهمیدم
مسیرت گم شده بابا
نمیدونی مگه اینجا
به تو حرمت نمیذارن؟
تو رفتی بین اون هایی
که کینه از علی دارن
شدی مثل گل سرخی
که ساقه ش دست پاییزه
خودم دیدم که گلبرگات
چجوری داره میریزه
رو خاکا هی نکش پاتو
ببین که قامتم تا شد
تا دیدم روی خاکی تو
دل من اربأ اربا شد
لبات از دست پیغمبر
داره هی باده مینوشه
چه خوبه تا ابد باشه
مزارم با تو شیش گوشه...

شاعر : محسن کاویانی


متن روضه شهادت حضرت علی اکبر (ع) شب هشتم محرم با سبک حاج مهدی سلحشور -( ناخورده لبم جام ولای تو زدم )

ناخورده لبم جام ولای تو زدم
ناگفته سخن دم به ثنای تو زدم
دستی زکَرَم به روی قلبم بگذار
کز کودکیم سینه برای تو زدم
از کثرت عصیان زدرت دور شدم
نزدیک به آشیانه ی گور شدم
مگذار به حشر آبرویم برود
زیرا به غلامی تو مشهور شدم
عطش آتش تب کرب و بلایت
فقط یک گوشه ای از ماجرایت
خدا قسمت کند آتش بگیرد
دل من هم شبیه خیمه هایت
آنگاه که در بستر خون خُفت حسین
لبیک زد و جواب نشنید حسین
بانوی خمیده قامتی را دیدم
میزد به سرو سینه و میگفت حسین
هرچند پیر و خسته دل و ناتوان شدم
هرگه نظر به سوی تو کردم جوان شدم
طاووس خیمه پیش پدر راه میروی
گفتی اذان و مست من از این اذان شدم
ای عصای پیری من میروی برو
اما به روی نعش تو، من قد کمان شدم
باخود نگفته ای پدرت خُرد میشود
من مثل قطعه های تنت بی نشان شدم
آخر چرا جواب پدر را نمیدهی
چیزی بگو علی، وَلَدی نصف جان شدم
اسیر زخم زبانهایشان شدم
از بهر بردن تو عبا کم میاورم
من چند بار بربدنت إمتحان شدم
شد سُرخی لبان تو در دشت منتشر
من هم به تشت زر هدف خیزران شدم
شکر خدا که نیزه ی من شد بلندتر
در آن مسیر برسر تو سایبان شدم
پنج شش تا نگاه داره ابی عبدالله به علی اکبرش، نگاه اولش نگاه شوق بود خیلی آقا لذت می برد وقتی علی رو نگاه می کرد، جابر میگه: حضرت زهرا راه رفتنش شبیه پیغمبر بود، امام حسن هیبت و سیادتش شبیه پیغمبر بود، سید الشهدا شجاعتش، اما علی اکبر آینه تمام نمای پیغمبره، وقتی داره میره میدان پشت علی راه افتاد محاسنش بر دست گرفت گفت: خدا تو شاهد با ش کسی رو دارم روانه ی میدان میکنم که خلقاً، خولقاً و منطقاً شبیه به رسول الله، بعد فریاد زد: عمر سعد خدا رحمت قطع کنه؛ نگاه دوم ابی عبدالله نگاه حسرت و افسوس بود به علی اکبرش، وقتی میخواست بره به میدان تو اون وداع اول گفت: علی جان میخوای بری برو، اما دقایقی برو تا زن بچه تو رو سیر ببینن بعد برو، ابی عبدالله داشت از دور نگاه می کرد، دید این زن و بچه دور علی حلقه زدن، قربون صدقه علی دارن میرن، بچه ها افتادن به پای علی میگن: به غریبی ما رحم کن، نمیزارن علی بره به میدان، ابی عبدالله فریاد زد علی منو رها کنید، بزارید علی بره، مانع علی نشید، علی و رها کردن، ابی عبدالله چند قدم دنبال علی حرکت کرد، بعد برگشت داخل خیمه ها، بی بی زینب میگه: وقتی علی اکبر رفت به میدان دادشم اومد تو خیمه نشست لحظاتی بیشتر نگذشته بود از خیمه زد بیرون اصلاً حسین رو پای خودش بند نمی شه، دیدم هی میره داخل خیمه هی میاد بیرون دوباره بر می گرده داخل خیمه، میگه دیدم ابی عبدالله با نگاهش داره مسیر رفتن علی اکبر رو تعقیب میکنه، همه تون میدونید اسب آقا علی اکبر تربیت شده بوده، هر جایی سوارش رو زمین می افتاد سوار به هر قیمتی بود به خیمه می آورد، اما اینقدر ضربت خورده بود به علی اکبر..... دست انداخت گردن اسب این خونا اومد رو چشم اسب گرفت مسیر تشخیص نداد عوض اینکه بیاد سمت خیمه علی برداشت برد وسط لشکر، گفتن علی دوست بیاد راه باز کنه، کوچه ای باز کردن علی وسط اومد دورش حلقه زدن نیزه دار با نیزه، شمشیر دار با شمشیر..... بی بی زینب میگه: جلو خیمه ها برادرم همینجوری داشت این منظره رو میدید، یه وقت دیدم حسین هی میشینه زمین هی بلند میشه به سر میزنه رنگ حسین برگشته گفتم: داداشش چته؟ گفت: زینب علیمو کشتن، مرکب آوردن برا برادرم سوار بر مرکب شه دیدم زانوهای حسین داره میلرزه...


غزل مرثیه حضرت علی اکبر (ع) -( مثل صد دانه تسبیح شد و ریخت زمین )

مثل صد دانه تسبیح شد و ریخت زمین
دیر افتاد ولی رشته به رشته شده بود
بدنش از تب خورشید برشته شده بود
تا عبا زیر سرش رفت هوایی تر شد
بال بالی زد و دیدند فرشته شده بود
داغ او ساخت از ارباب قتیل العبرات
این پیمبر تنش از روضه سرشته شده بود
رشته عمر حسین است که گفت آینه بین
مثل صد دانه تسبیح شد و ریخت زمین
از قلم کاش می افتاد رجزهاش کمی
تا که بیرون ندهد لخته پس از باز دمی
داشت خندیدنشان کار خودش را می کرد
طبق معمول رسید عمه... عجب پا قدمی
با پدر یک یک اعضاش نمی آمد راه
کاش می شد که بسازند همین جا حرمی
خوانده از قصه انگور پدر رازِ پسر
کاش می کرد کسی دور پدر را، ز پسر
 کار مشکل شد و دیدند به زانو افتاد
گره ی معجر زینب به تکاپو افتاد
چادرش را که تکان داد عیان شد محشر
قسم عمه سادات به گیسو افتاد
میخ و دیوار و در خانه به چشمش آمد
گذر چشم عقیله که به پهلو افتاد
پهلویش حب علی داشت که درکوچه شکست
جگرش وقت اذان بر افق نیزه نشست

شاعر : رضا دین پرور


شعر مصیبت حضرت علی اکبر(ع) -( روز هجر آمده تا ازسحرش دست کشد )

روز هجر آمده تا از سحرش دست کشد
وقت آن است که تا از گُهرش دست کشد
تیغ ها آمده از خون تو سیراب شوند
تا که شاید پدری از پسرش دست کشد
شبه پیغمبر او راهی میـدان بلاست
باید ارباب ز جدّ و پدرش دست کشد
قدمی رفت به دنبال علی وقت وداع
بر پدر سخت بُوَد از ثمرش دست کشد
آن قدر از اثر تـیغ مکـرّر گـردید...
نتواند به خدا جز به سرش دست کشد !
صورتش را به روی صورت اکبر بُگذاشت
شدنی نیست پدر از پسـرش دست کشد
ارباً اربا شده را غیر عبا چاره چو نیست
باید ای وای، حسین از کفنش دست کشد
جای یک زخم چرا مانده به قلبش ارباب؟
نشود اینکه غمـت از جگرش دست کشد
***
اربعیـن باز مـرا تا حـرمت راهی کـن
باورم نیست کریم از کرمش دست کشد

شاعر : وحید دکامین


زمینه شهادت حضرت علی اکبر از سری سبک های محرم 93 -( غصه ى رفتنت بیچاره کردپدرتو )

غصه ى رفتنت
بیچاره کردپدرتو
عمه ى خون جگرتو
سوزوندقلب مادرتو
آسمون تیره شد
وقتى اومدصداى تو
ازسوزناله هاى تو
خون شد قلب باباى تو
واى،غصه شدسهمِ،این دل خستم
تیکه تیکه شد،عصاى دستم
تاتوافتادى،بدنم لرزید
صداى نالم،توحرم پیچید
اى میوه دلم،اى عشق و حاصلم
میشه یه روزغم،توقاتلم

واای،علی علی۳
********


جیگرم پاره شد
تادیدم افتادى زمین
بادردوغم شدم عجین
غرق آهم پاشوببین
پاشواکبرببین
این قلب پرشراره ام
داغت کرده بیچاره ام
تسبیح پاره پاره ام
واى،چى سرت اومد،که شدى پرپر
یه جاى سالم،ندارى اکبر
شده بیچاره،مادرت لیلا
بعدتودیگه،اُف براین دنیا
تازه جوون من،جسمت به خون نشست
پهلوت شبیه مادرم شکست

واای،علی علی۳
********
چى سرت اومده
اربأاربا شدى بابا
جسمت پاشیده همه جا
دست و پامیزنى چرا
چطورى جمع کنم
از تو صحرا بدن تو
این پاره پاره تن تو
عبام میشه کفن تو
واى،غیرت اللهم،پاشو اکبر جون
که داره میاد،عمه تومیدون
بى توبابات از،زندگی سیره
پدرپیرت،داره میمیره
پیش چشام یه بار، اکبر تو رو خدا
لب وا کن و بازم،بگو بابا

واای،علی علی۳
********

شاعر : بهمن عظیمی


دانلود زمینه شهادت حضرت علی اکبر(ع) از سری سبکهای محرم 93 سروده میلاد قبایی -( کمی آهسته تر رحمی کن به دل پدر )

کمی آهسته تر
رحمی کن به دل پدر
(که بی تو میشه خون جگر
دنبالت میزنه به سر)
(میری و سوی تو
می‌مونه این نگاه من
قلب لبریز آه من
می‌گیره ای پناه من)
وای شبه پیغمبر،ثانی حیدر
(میمیرم بی تو،ای علی اکبر)
به خدا روحم،از تنم می ره
قبل تو بابات،داره می میره
سخته برا پدر،از دست (بده) پسر
داغت زده شرر،به این جگر

وای وای علی علی
********
شنیدم ناله تو
خیلی حیرون شدم علی
زار و دلخون شدم علی
ابر بارون شدم علی
شنیدم ناله تو
توی غم دست و پا زدم
با گریه ناله ها زدم
پیغمبر و صدا زدم
وای،دوره ات کردن،خیلی نا مردن
خون تو جاری،از سر و گردن
(تشنگی تو)،غم بابا شد
تن تو حالا،اربن اربا شد
می گیری جون من،رفته توون من
چند تا جوون شده،جوون من

وای وای علی علی
********
دل من پر غمه
پاشیده پیکرت علی
پس کو بال و پرت علی   
چی آوردن سرت علی
دل من پر غمه
ای ثمرم بریدنت
رو این خاکا کشیدنت
جا شد هر نیزه رو تنت
وای جسم صد چاک و،ریخته رو خاک و
غرق در ماتم،شده افلاک و
چه جوری با هم،زدنت دیدم
جای سر نیزه،رو تنت دیدم
بال و پرت شکست،برگ و برت شکست
انگار که با عمود،سرت شکست

وای وای علی علی
********

شاعر: میلاد قبایی


اشعار شب هشتم محرم با سبک حاج محمود کریمی -( (به زمین افتادی پر خون ، کاش من تو بودم)2 )

(به زمین افتادی پر خون ، کاش من تو بودم)2
(خودتو تا خیمه برسون ، کاش من جای تو بودم)2
تن پاکت شد برگ خزون ، کاش من جای تو بودم
(یاد آور یاس کبودم ، برای من بودی علی)2
(ای کاش من جای تو بودم ، تو جای من بودی علی)2
(حال بابا رو ببین ، با وفا پاشو ببین)2
جون نکن پیش چشام(پا نکش روی زمین)2
پر زخمه این پیکر تو کاش من جای تو بودم
چه کنم با زخم پر تو ، کاش من جای تو بودم
(چه کنم بابا با سر تو ، کاش من جای تو بودم)2
بابا برا روزای پیری عصای من بودی علی
(ای کاش من جای تو بودم ، تو جای من بودی علی)2
خون تو رو پیرهنم سر بزار رو دامنم
یا علی پاشو ببین(شد سفید محاسنم)2
(حال بابا رو ببین ، با وفا پاشو بشین)2
جون نکن پیش چشام(پا نکش روی زمین)2
بی تو این دنیا شد قفسم ، کاش من جای تو بودم
(مثل آتیشه هر نفسم ، کاش من جای تو بودم)2
(چه جوری تا خیمه برسم ، کاش من جای تو بودم علی)2
ای که برای درد دل ها ، دوای من بودی علی
ای کاش من جای تو بودم ، تو جای من بودی علی
بی تو من چه بی کسم ، خسته و بی نفسم
در دمو به کی بگم ، تا حرم نمی رسم
(حال بابا رو ببین ، با وفا پاشو بشین)2
جون نکن پیش چشام(پا نکش روی زمین)2


اشعار شب هشتم محرم به اجرای کربلایی جواد مقدم -( کاش یه شب جمعه آقا کرب و بلات باشیم )

کاش یه شب جمعه آقا کرب و بلات باشیم            از زائرات باشیم
شب تا سحر دم ضریح پایین پات باشیم                از زائرات باشیم
چون خاک پاتیم ما فدایی هاتیم ما
در این آستانه، ملک پاسبان            (تویی شهریار و من از نوکران)2    
                (امیری حسین و نعم الامیر)2
بی پرده هر کی عاشغهامشب به راز من                 سوز و گداز من
ذکر تو تعقیبات بعد هر نماز من                 سوز و گداز من
                باز اومدم هیئت،فقط برا بیعت
(در این آستانه، ملک پاسبان)2                    (پناهنده هستیم، حسین الامان)2
                (امیری حسین و نعم الامیر)3
کاش عاقبت تو خاک کربلا بمیرم من                 عبد امیرم من
تا در جوار رحمتت آروم بگیر من                 عبد امیرم من
                (خودت به من گفتی، منو پذیرفتی)2
(در این آستانه ملک پاسبان)2                    (اسیر تو گشته زمین و زمان)2

                       



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۵/۲۴

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی